هیبلیادا
هیبلیادا دومین جزیره بزرگ جزایر شاهزاده و یکی از دیدنی های استانبول است!
هیبلیادا دومین جزیره بزرگ جزایر شاهزاده و یکی از دیدنی های استانبول است!
در آهنگ معروفش که شادی جزیره را توصیف می کند، Yesari Asım Arsoys می گوید: "هر شب در Heybeliada زیر مهتاب راه می رفتیم". حتی اگر نمی توانید هر شب در مهتاب قدم بزنید، این جزیره کمیاب مکانی جذاب برای فرار آخر هفته است. به هر طرفی که نگاه می کنید، به طور اتفاقی سایه های آبی و سبز را می بینید. با شادی قایق خود را پارو می زنید. افرادی که به جزایر معتاد هستند خوب می دانند که لذت جزیره از اولین بار سوار شدن به کشتی شروع می شود. اگر خوش شانس باشید، جای خوبی برای نشستن روی عرشه در هوای آزاد پیدا می کنید. شما شروع به تقسیم نان شیرینی با مرغ های دریایی می کنید و اجازه می دهید نسیم نرمی از آن عبور کند مرمره با مهربانی صورتت را نوازش کن وقتی با پچ پچ بچه ها و بچه ها، گریه مرغان دریایی و صدای موج هایی که کشتی را می کوبند، آرام می گیری، حتی مسافت طولانی را که طی کرده ای تشخیص نمی دهی. سپس به نوبت شروع به شمردن اسکله ها می کنید. Kınalıada, بورگازادا و بالاخره با عظمت سبزش هیبلیادا.
جزیره ای که به نام "هالکی” برای معدن مس روی آن، به نام ”هیبلیادازیرا شبیه کیسه زین است. وقتی بچه بودم، به نوعی فکر میکردم که این نام را به خاطر درختان بزرگی که مخروطهایی که جادهها را پوشانده بودند، گذاشتهاند. نام هیبلی باید نام هیبتلی (عظمت) را در ذهن من تداعی کرده باشد. حالا بالاخره به جزیره رسیدیم. من به دنبال کسی هستم که به دلایلی در اسکله منتظر من باشد. انگار پدربزرگم با کلاهی که بر سر دارد، با جامپری که در خور چشمان سبزش است، قرار است از من استقبال کند. در واقع به جز چند جزیره نشین هیچ کس دیگری وجود ندارد. تصاویر ساکنان قدیمی جزیره در مقابل چشمانم رژه می روند. آن طرف عزیز نسین با شورتش می دود. نمی توانم به خاطر بیاورم، اما آیا احمد راسم نزدیک عزیز نسین است یا حسین رحمی گورپینار؟ در آنجا اورهان پاموک در سایه درختی می نشیند، انگار دارد چهره های جدیدی را برای رمان هایش طراحی می کند. تعجب می کنم که آیا اسمت اینونو با جمعیتی دور او راه می رود. بهتر است به زمان خود برگردیم و از اسکله قدم به جزیره بگذاریم.
افرادی که با Heybeliada آشنا هستند به خوبی می دانند که دبیرستان دریایی ابتدا به شما سلام می کند. این ساختمان با رویاها و رازهای بسیاری از جوانان همراهی می کند و سال ها را به چالش می کشد، با آرامش از شما پذیرایی می کند. وقتی به کافهها و رستورانها نگاه میکنید و جاده سمت راست اسکله را انتخاب میکنید، درختان و درختان ویستریا، اگر فصلشان است، به شما سلام میکنند. در Heybeliada، برخی بناهای تاریخی وجود دارد که شما می توانید به طور مجازی تاریخ آنها را احساس کنید. اما ممکن است به جای از دست دادن زمان با ساختمان ها، استراحت، دراز کشیدن در میان گل های مروارید سفید و گل های رنگارنگ را ترجیح دهید. پیک نیک در آن مزارع زیبا، زیر آن درختان و در میان آن گل ها مطلقاً ممنوع است. به هر حال، همانطور که آن مناظر زیبا را می بینید، ممکن است ترجیح دهید یک تماشاگر وفادار باشید تا بخشی از آن مناظر. لطفاً از بناهای تاریخی این جزیره که نشان خود را در تاریخ گذاشته اند استقبال کنید…
مدرسه الهیات مقدس هالکی یکی از جذاب ترین عناصر این جزیره است. بسیاری از منابع تأیید می کنند که این صومعه توسط پدرسالار فوتیوس در قرن نهم تأسیس شده است. ساختمانی که اکنون به عنوان صومعه و کلیسا مورد استفاده قرار می گیرد در سال 9 توسط پاتریارک آلمانوس به منظور آموزش روحانیون در صومعه بنا شد. تا زمان تعطیلی آن در سال 1844، تقریباً 1971 روحانی تربیت کرده است. یکی از ویژگی های ناشناخته مدرسه کتابخانه آن است که بیش از 1000 کتاب در قفسه های آن قرار دارد. در این کتابخانه، کتاب های گرانبهای زیادی از کلاسیک یونانی و لاتین گرفته تا تاریخ بیزانس، از حقوق تا باستان شناسی وجود دارد. مدرسه تجارت هلنیستی، یکی از بناهای تاریخی جزیره، در سال 120,000 افتتاح شد و هزاران دانش آموز داشت. در گذشته دیدار خانواده های دانش آموزان این مدرسه از مهم ترین اتفاقاتی بود که به جزیره جان بخشیده بود. کریستوس (ماکاریوس) صومعه در تپه ماکاریوس واقع شده است. کلیسای ارتدکس یونانی آیوس نیکولاس بر روی قبر پاتریارک ساموئل اول، که در سال 1775 درگذشت، ساخته شد. ایا یورگی (سنت جورج) کلیسا بر فراز یک صخره دریای مرتفع ساخته شده است و به آن "پرتگاه کریمنوس" "صومعه پرتگاه" نیز می گویند. آسایشگاه Heybeliadaکه برای بهره برداری از هوای پاک جزیره ساخته شده بود و منبعی برای درمان و امید بیماران ریوی بود، اکنون تعطیل شده است. با رنگ و ملات کنده شده، انگار مرده، خسته و خسته در میان کاج ها رها شده است…
مهمان حسین رحمی گورپینار چطور؟ این عمارت در مکانی نزدیک به بالای هیبلیادا ساخته شده است و به شما آرامش می دهد زیرا زیبایی چشم انداز جزیره را آشکار می کند. این عمارت توسط حسین رحمی در سال 1912 ساخته شده و دارای سه طبقه است. این داستاننویس معروف که تا زمان مرگش در سال 1944 در این عمارت زندگی میکرد، گاهی به دلیل نداشتن جاده با الاغ به خانهاش میرفت. حسین رحمی که ابتدا در نزدیکی اسکله ساکن شد، این عمارت را بر فراز تپه بنا کرد تا از همسایه هایی که با آنها ناراحت بود دور شود. این عمارت در سال 1964 توسط ذی نفعان به اداره ویژه استان منتقل شد و به سرنوشت خود واگذار شد. بسیاری از وسایل داستان نویس به دلیل بی توجهی و غارت بازدیدکنندگان آسیب دیده است. با تلاش شخصی تعدادی از دانشجویان، تعدادی از افسران و خانم حتیجه فارسی اوغلو، همسر ولسوال، تعدادی از وسایل تعمیر و تعدادی از آنها مسواک زده شد و عمارت به عنوان خانه-موزه افتتاح شد. یکی از جالبترین جزئیات این عمارت این است که میتوان گلدوزیها، سنگدوزیها و توریهای بافته شده خود حسین رحمی را مشاهده کرد. داستان نویس معروف با همان دقت و ظرافتی که کتاب هایش را طراحی می کرد، این گلدوزی ها را قلاب بافی کرده بود.
بعد از ترک عمارت حسین رحمی، با هر قدمی که برمی دارید به اسکله نزدیک می شوید و مسیرهای پیاده روی را در حال بالا رفتن از تپه دنبال می کنید. اگر فصل بهار است، استشمام بوی ویستریا را فراموش نکنید. تماس با İsmet به طور مستقیماو که در کشور ما به "مرد دوم" معروف است، خانه ای بسیار زیبا و صورتی-سفید در این جزیره دارد. عصمت اینونو که به اسهال خونی مبتلا شده بود و پیشنهاد مرخصی استعلاجی پزشکان را در نظر گرفته بود، در سال 1924 به این جزیره آمد و در این خانه که زمانی متعلق به یک خانواده یونانی بود ساکن شد و بعداً آن را خریداری کرد. او تصمیم گرفت این خانه را بخرد که در سال 1934 تعطیلات را در آن گذراند. آتاتورک تمام وسایل خانه مورد نیاز را به خانواده اینونو اهدا کرد. پس از سالها، خانواده اینونو از آن به عنوان خانه تابستانی استفاده کردند و بعدها توسط بنیاد اینونو به موزه تبدیل شد. خانه کوچکی است که متعلق به احمد راسم است، اما به دلیل سهل انگاری ویران شده است.
هنگام پرسه زدن در خیابان های جزیره با شنیدن صدای زنگ دوچرخه تعجب نکنید. ساکنان جزیره مشکل حمل و نقل جزیره را با دوچرخه حل کرده اند که در آن تردد موتوری ممنوع است. تضاد ساختمانهای قدیمی و رنگدیده با ویلاهای مدرن، بدبختی استانبول را به یاد میآورد. اما این تضاد مناظری صلح آمیز با درختان ویستریا، درختان عظیم الجثه، گل های مختلف و آواز شادی پرندگان را به نمایش می گذارد. برخی از نکاتی که شما را در این جزیره جذب می کند، خیرخواهی و لطف است. همه مشتاق کمک و دست دادن هستند. اگر می گویید خسته هستید، باید مراقب فایتون ها باشید. برای سوار شدن بر روی فایتون ها، وسیله حمل و نقل ضروری از جزایر پرنس، تا حدودی گران است.
برای صرف یک غذای ماهی خوشمزه و توقف و استراحت، می توانید از یکی از کافه ها و رستوران های واقع در کنار جاده در سمت راست اسکله لذت ببرید. اگر فکر می کنید ممکن است در انتخاب از بین گزینه های مختلف مشکل داشته باشید، در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد. رستوران هالکی، آمبروزیا و ماوی از جمله مکان های مورد علاقه برای جشن ماهی هستند. اگر دوست دارید در حین نوشیدن لیوان چای دم کرده استراحت کنید، می توانید از کافه بهار لذت ببرید. چند هاستل کوچک در جزیره وجود دارد. اما، تا زمانی که اینجا هستید، کاخ هالکی باید انتخاب شما باشد تا در یک مکان تاریخی بمانید و از استراحت خود لذت ببرید. این هتل که تخمین زده می شود بین سال های 1852-1862 ساخته شده باشد، توسط دانش آموزان مدرسه تجارت هلنیستی اشغال شده بود. هتل با همان ظرافت و دقت به خدمت رسانی به میهمان جزیره ادامه می دهد.